رئیس باشگاه که در دفتر خود نشسته بود ، در فکر چگونگی ارتقاء کیفیت خدمات خود بود. او می دانست که به زودی به مهمانی می آید و شروع به فکر کردن برای کدام دختران می کرد. او مغز خود را در جایی كه بهتر از آنها گرفته بود گسترش داد و تصمیم گرفت كه فقط پرستار می تواند نقش رضایت مشتری را بر عهده بگیرد. او به یک دستیار تماس گرفت و به سمت او فرار کرد ، دستور داد که یک پرستار را به مطب خود بیاورد. او رئیس را خیلی دوست داشت ، به خصوص که او به او قول درآمد خوبی داد. برای اینکه او را بلافاصله در جای خود قرار دهد ، رانش را گرفت ، دستور داد دستانش از زانوها برداشته شود و روی صورت سیلی زده شود. وی گفت: برای جلب رضایت مشتری ، نیاز به مشتری است. داوالكا سعی كرد خودش را آزاد كند ، سپس او را به گردن گرفت و او را روی لب بوسید. عکس کیر لای کون او به من نوار و چرخش داد تا از همه طرف آن را مشاهده کنم. او الاغ خود را بست و از خاصیت ارتجاعی خود راضی بود. او لبه خود را لمس کرد ، گیره ها را با آهن ربا بر روی نوک پستان های خود بست و بار را آویزان کرد. واژن را با انگشت خود باز کرده و هر دو نوک سینه را با زنجیر خیار در انتهای آن وصل کنید.