با عبور از جنگل ، جوجه جوانی با لباس کوتاه و لباس تنگ راه راه بسیار گرسنه بود. او در کنار درخت متوقف شد ، به کیفش نگاه کرد ، اما چیزی جز موز در آنجا یافت. او تمیز کرد و شروع به گاز گرفتن او از نظر جنسی کرد ، و به فکر یک عضو مرد بود. او دست خود را بین پاهای خود قرار داد ، بلافاصله از طریق سوراخ جوراب شلواری آن را لمس کرد و فهمید که این سوراخ ارگاسم در طبیعت می خواهد. او لباس را با دست از پشت بلند کرد ، بلافاصله الاغ خود را نوازش کرد و دانلودعکس ازکوس لباسش را برداشت ، آن را روی یک شاخه آویزان کرد. او یک موز دیگر را بیرون کشید ، آنرا خرد کرد و عمیق و مکید ، و خواب دیدن دمیدن را داشت ، شورت را به زانو درآورد و با ایستادن ، موز را درون مهبل خود قرار داد. او با خوشرویی ناله کرد و شروع کرد به کمی سوراخ کردن. او با كلاه خود باز كرد و بیدمشك او را به ارگاسم لعنتی داد و میوه اش را خورد.