فاحشه در دستگاه دراز کشیده بود که پاهایش بسته شده بود و پاهای او گره خورده بود ، و کشاورز او را با ضربات مجازات می کرد و او را مجبور می کرد که هر ضربه را کم کند. باکره قبلاً چهار ده هدیه دریافت کرده بود و از او خواسته بود که جلوی در آغوش کشیدن درد خود را بکشد ، اما دلال محبت یک مقدار مساوی به او وارد شود ، نه سکته مغزی کمتر. وی چند بند را بکار برد ، صورت خود را به دستگاه گره زد ، خواست که پشت خود را خم کند و از دور او شروع به پوست کردن شلاق در پشت و باسن خود کرد. آنها را عکس سکسی کون وکیر با نوارهای قرمز رها کرد و به خودش ثابت کرد که توانسته آن را بچرخاند. چرخید و زانو زد و سرش را به لبه كشید و دختر را در دهان لعنتی كشید و او را مجبور به لیسیدن بیضه ها كرد. بیدمشک با سرطان و در بالا ، به نیمه تبدیل شد و تقدیر خود را آغشته کرد.