با آوردن روسپی برهنه به زندان ، او را روی پشت خود گذاشت و شروع به کراوات كرد ، و او فهمید كه ممكن است ویدویسکسی دردناك باشد ، او شروع به التماس كرد تا او را آزاد كند. دست خود را به گردن گرفت ، دیگری انگشتانش را به داخل واژن مشت زد و شروع به تکان دادن کرد. پاشنه های خود را به طرفین پهن کرد و به هر نوار برخورد کرد. او به دور دستگاه رفت و شروع به قدم زدن در آن طرف شیرینی کرد. ناله سگ فقط او را عصبانی تر می کرد و سکته ها دردناکتر می شد. شمع ضخیم گرفت و آن را داخل مقعد گذاشت ، گذرگاهی را توسعه داد ، در دهانش تف کرد و انگشت خود را در الاغ خود قرار داد ، او را مکید. او همچنین با میله ها رفت ، او را در معرض سرطان قرار داد و شمع را در نقطه خود روشن کرد ، تصمیم گرفت آن را روشن کند.