موریچ به برادرش مراجعه کرد و گفت همسر پسرش دیروز با مردی ناشناس در یک رستوران استراحت می کرد ، پس از آن او مست او را سوار کرد تا در ماشین فاک شود. پیرزن واقعاً خشمگین بود و به سختی دستور داد كه پسرش او را با میله های برش بخورد ، كه در حالی كه در انبار بود ، مانند مرد واقعی رفتار نامحسوس كند و او موافقت كرد. با کنار گذاشتن همسرش ، او شروع به وزنه بر الاغ خود کرد ، در ابتدا عوضی که نگه داشت و تقویت شد ، اما او اعتراف کرد که تمام خانواده از ماجراهای او اطلاع داشتند. او آن را روی عثمانی گذاشت و پوست کشی خود را ادامه داد ، جای زخم ها را رها کرد. او او را درون خرچنگ قرار داد و به عکس کونوکوس سمت حلقه ها عقب رفت ، با موهایش او را به زمین کشید و مجبور کرد که به دیوار خزیده و زانو بزند.