آن مرد به دور دفتر رفت و نتوانست درب جلوی آن را پیدا کند ، وزیر دبیر آن را متوجه شد و نتوانست بفهمد چرا آن مرد به دنبال پنجره ها است. به زودی دانش آموز احساس ورود به ورودی کرد ، در محل پذیرایی ظاهر شد و او رئیس را صدا کرد ، از او خواست تا در پذیرایی صبر کند. دهقان بی حوصله شد و شروع به چسبیدن صافانه یک عوضی زیبا کرد و از کار او جلوگیری کرد. او ران های خود را نوازش کرد ، آغوش دوست دخترش را گرفت و از زیر شروع به انجام یک ماساژ وابسته به عشق شهوانی کرد ، به سرعت به سمت مشاعره تغییر یافت. او به رسیدن به پاهای خود کمک کرد و بلافاصله با بوسه های پرشور شروع به خفه کردن تمام بدن خود کرد. او نشست و دامن خود را بالا برد ، شروع به فشار دادن شلوار عکس کوس و کون وکیر خود از راه با لباس خود کرد. با ایجاد صمیمیت ، مکانها را عوض کرد و در حال حاضر منشی شروع به نوازش ضربات به صورت خوراکی کرد. او به یک سرطان در تبدیل شد ، آن مرد به سرعت او را بیرون کشید و تمام شد ، از او خواست که دوباره رئیس را صدا کند.