این دختر نقش مادر را به عهده گرفت ، به دهقان گفت كه او را دید كه با یك بزدل عکسکون گشاد ترسو می كرد و مجبور می شود جلوی او زانو بزند. تخیل ناامید کننده او هیچ محدودیتی نمی دانست ، مجبور شد تا خروس بزرگ خود را بگیرد و شروع به استمناء کند ، و سپس تصور کرد چقدر سخت است که روی کلاه خود بنشینید و دستور دهید لیس بزنید. من از نحوه استمناء با خودش بسیار ناراضی بودم و شروع به تدریس کردم. با گرفتن گیره بین پاهای خود و نشان دادن چگونگی کار با دست خود ، به او دستور داد که روی سرش تف کند ، کف دستش حتی سریعتر به سمت آلت تناسلی خود می چرخد. دست به سرعت انگیزه پیدا کرد ، آن را به دهان خود آورد و با خیال راحت اسپرم را بیرون داد ، گپ زد و با آنها گپ زد و راضی شد و گفت که او بیشتر به او می آموزد.