مردی بی خانمان به قلعه نویی آمد و تصمیم گرفت که عصبی زیادی را برای مرتب کردن افکارش به سیگار بکشد ، اما در بسته بسته استراحتی به دست نیاورد ، یک زن زیبا چربی در مطب بود که دامن و زانوهایش به طول می رفت و وقتی او را دید که بلند می کند دامن خود را بالا می برد ، صاف شد. جورابش را دید و رختخوابها پایین آمد ، احساس کردم که غازهای شکمی در پشتم پایین می آیند. این زن در را باز کرد و از وی خواست که وارد شود ، و فهمید که او به عنوان نواری عمل می کند ، بلافاصله خواست که برهنه شود و به بررسی بدن او ادامه داد. پشت سر او ایستاده ، او شروع به سوار شدن بدن برهنه خود را با زبان و فهمیدن او را هیجان زده ، او به ویدویسکسی امضاء این بیانیه رفت اما خوشحال نیست که عمه او را در آن شرایط رها کرده است و او را مجبور به بازگشت. او را از پشت در آغوش گرفت ، دستانش را زیر دامن خود گذاشت و سوراخی را در آنجا لمس کرد ، صورتش را به سمت او چرخانید ، شروع به بوسه و سرخ شدن در اطراف مشاعره کرد ، یک زن چاق عزادار دراز کشیده پاهای خود را روی مبل ، لیسید و او یک عضو را در دهان خود گرفت ، چربی را قاب کرد. یک الاغ سرطانی و یک عاشق اصطکاک جوان به سرعت روی عمه او خاتمه یافت.