آن مرد از سیگاری هایی که در خیابان سیگار می کشند ، پرسید که چگونه به کافه بروند ، و او قبول کرد که آن را مصرف کند ، اما آن مرد چنان پایدار بود که تصمیم گرفت که آن را در خانه تغذیه کند. او اتاق خود را نشان داد و با او روی نیمکت نشسته بود ، نگاهش را بهم ریخت و نگاه کرد. آن مرد به شوخی از خود پرسید که پشیمان است و از او خواست که کیر توکون خفن مکیدن کند ، او شروع به خندیدن کرد ، اما دختر همه چیز را جدی گرفت ، مخالف فاک نبود و به او گفت که سوار شو. پیراهن او را برداشته ام ، به او کمک کردم تا شلوار خود را برداشته و روی پاهای او زانو بزند ، او بلافاصله عضو را در دهانش گرفت ، شروع به مکیدن او و لذت بردن از خود کرد. او به سرطان تبدیل شد ، دیمون شورت خود را از جولیا جدا کرد و شروع به کاشت سوراخ در موز خود کرد. او خواست که از ارتفاع پرش کند ، و سپس خود او در بالا بود. دختر پای خود را روی شانه خود گذاشت و با صدای بلند تمام شد و به مبل چسبیده و دهان خود را باز کرد تا قطرات اسپرم را گرفت.