او دختر عکس کیرو کون را از خیابان بیرون آورد و به خانه اش زد

Views: 97428
آن مرد از گذراندن شب به تنهایی خسته شد و وقتی از خانه خارج شد سریعاً با یک مرغ آشنا شد. او یک فنجان چای را به خانه آورد و شروع به بوسیدن در آشپزخانه کرد ، دستانش را زیر لباس خود کوبید و پانسمان کرد. تمام لباسهایش را بیرون آورد و روی یک صندلی نشسته ، دیک خود را در دهان خود درج کرد. دختر به آرامی دمیدن را انجام داد ، تخمها را با دقت لیسید و او را کاملاً هیجان زده کرد و ران های او را در حالی که روی گوشه میز نشسته بود ، پهن کرد. شما به او سرطان داده اید و دیک او را از بالا فلج کرده اید. آن مرد با لذت و تنش عرق می کرد و وقتی تقدیر تا آخر چرخید ، آن را بیرون آورد و آن عکس کیرو کون را روی سگهایش تمام کرد.