لعنتی خوب با همسایه جوان بعد از عکس کونوکوس تاریخ

Views: 1578
دروغگو بلافاصله با دیدن یک مرغ دوست داشتنی در خیابان فهمید که او همسایه او است و او را دعوت کرد تا با هم بهتر آشنا شویم ، ابتدا پیشنهاد داد که پیاده روی کند و سپس وی را به بازدید رساند. او واقعاً انگشتانش را دوست داشت ، شروع به بوسیدن آنها کرد ، اما سریع به لب دختران چرخید ، به تخت نزدیکتر شد و در کنار هم دراز کشید. نوک سینه شروع به معاشقه کرد ، او تصمیم گرفت لباس زیر جدید خود را نشان دهد و از او خواست تا ارزیابی کند ، اما خیلی سریع او لخت ماند و شروع به زوزه کشیدن از راهی کرد که کشاورز با اعتماد به نفس لباسش را بین پاهایش لیس می زد. او روی پشت خود دراز کشید ، نان خود را به طعم داد و به محض بلند شدن او آب نبات را روی خودش کشید. او موقعیت را تغییر داده ، به پهلو نگه داشته ، یک خروس بزرگ را در دست خود نگه داشته و قبل از وارد کردن آن در مهبل خود آن را در امتداد کلیت رانده است. او با عکس کونوکوس سرطان باز شد و به بالا رفت و سوراخ را با امتناع اسپرم پر کرد.