رفتن به جشن سال نو با همسرش ، جوجه تنها به یک چیز اهمیت می داد ، او واقعاً نمی خواست حوصله خود را بگیرد. او به خصوص اذیت شد که این مرد برای کار دیر است و خطر تنها بودن را دارد. و وقتی او را با عصبانیت صدا کرد ، گفت که به هیچ وجه نمی تواند به خانه بیاید. چشمانش را بست و بلافاصله شروع به خیال پردازی از مجازات کردن او کرد. گیره ها را روی نوک سینه های خود قرار می دهد و آنها را به کنار می کشد. شمع روشن کرد ، موم داغ را روی آبهایش ریخت و وقتی یخ زد ، میخک هایش را روی کاغذها گذاشت. او شلاق را گرفت و عکس سکسی کیرتوکس وکون شروع به مشت زدن در سینه کرد ، و فکر کرد که جعلی به طور جدی به او کمک می کند. چکمه های خود را روی نوک سینه های خود گذاشت و روی یک دیک لاستیکی نشسته و رویای حال را خوابید. زانو زد و آن مرد او را با چوب برید و پس از آن عضوی را در دهان لعنتی کرد و تمام شد.