پس از یافتن مقاله جالب در مجله در مورد یک رابطه ، دختر روی نیمکت نشسته و شروع به خواندن آن کرد ، به تدریج در دنیای مشکلات و خیالات خود قرار گرفت و مرد جوان خود را در این نزدیکی معرفی کرد. از نظر خودم ، کمی هیجان زده بودم و وقت نداشتم متوجه شوم که دستانم پیراهنم را از بالای سینه ام بیرون آورده بود و انگشتانم به آرامی نوک سینه هایم را که می ریختند سوراخ می کردند. بلند شد و خودش را از سر تا پا معاینه كرد ، به طرف مبل برگشت و در كنار او دراز كشید و پاهایش را به طرفین پهن كرد. او مدام در حال تغییر پوزها بود ، به عکس سکسی کوس وکیر راحتی در حال حرکت بود و با همان سهولت ، محکم به نوک پستان خود چسبیده بود ، که حتی کمی او را حیرت زده کرد. ناگهان به پاهایش بلند شد ، آنها را از عرض شانه پهن کرد و به معده صاف نگاه کرد.