این مرغ وقتی دوست پسرش را از پشت به داخل گربه زد و از پشت به او لعنتی زد ، دوست دختر خود را از طریق تلفن صدا کرد. و صادقانه ، او همه چیز را به دوستش گفت و سپس تلفن را به شریک زندگی خود داد و او سخنان نه چندان دلپذیری از دوست دخترش شنید. جوجه از بالا روی زمین نشسته ، جوجه را شروع کرد و احساس کرد که آن مرد در حال جمع شدن است ، اما تلفن زنگ زده باعث شد که او از هم جدا شود ، مرغها را پرش کند و وزوز شریک زندگی خود را بشکند تا بتواند از کار فرار کند. لعنتی با یک عضو آذربایجانی چاق ، یک جوجه تند و عکس سکسی کیرتوکس وکون زننده به تلفن به همسرش پاسخ داد و او نیز مجبور شد از خواب بلند شود و به خانه برود. لعنتی با یک نماینده ریخته گری ویلا ، سبزه مجبور شد متوقف شود و شوهرش را روی تلفن بگذارد. دوست پسرش مانع از نگه داشتن جوجه های زیبا جوجه های زیبا شد ، اما او با گفتن اینکه او بسیار شلوغ است ، این مشکل را به سرعت حل کرد.