عوضی با دیدن پسر برهنه در اتاقش شروع به لبخند شیرین کرد. در ابتدا او تصمیم گرفت که او فقط می خواست با او شوخی کند ، اما او جدی تر بود. او لباس هایش را بیرون آورد ، جلوی او زانو زد و یک خروس عظیم را روی گونه او گذاشت و باعث شد تا با رها کردن او عکس کیرکون کوس ، جدی بودن اهداف خود را ببیند. سر بلافاصله برخاست و سفت شد و مرد با نافذ عقب نشینی نکرد ، اما بلافاصله او را به سمت سوار خاموش و توپ های سیلی زده روی ران های خود از پایین بکشید و از زیر دستانش الاستیک را کشید. پشت خود را چرخاند و دوباره از پایین منفجر شد. او خرچنگ را در لبه تخت قرار داد و شروع به باریک کردن آن کرد و به کمر چسبیده بود. بدون اینکه تنش را مهار کند ، به پشت خود برگشت و درست در داخل مهبل شروع کرد. اما دختر نیز تقدیر خود را می خواست ، بنابراین مجبور شد صورت خودارضایی کند و تند و تیز کند.