پس از کلاس ، دانش آموز با دو تلی روی نیمکت نشسته و منتظر دوست پسر موهای تیره اش بود تا این عوضی ها را لعنتی کند ، از این نگرانی که او نمی توانست خودش را اداره کند. با قدم زدن در شهر ، ما یک بازی را در یک کیوسک خریداری کردیم و برای تفریح به خانه آمدیم. اما خیلی سریع فهمیدند که همه می خواهند بازی های لذت بخش تری داشته باشند و دختران در حال دمیدن بودند و شروع به مکیدن سر خود به سمت دوست پسرهایشان کردند. در ابتدا آنها به صورت جفت از هم جدا شدند و شروع به لعنتی روی زمین و مبل کردند ، اما سپس همه با هم به طرف مبل حرکت کردند ، جایی که عیاشی گروه کوچک آنها در گروه کوچک شروع به افزایش اهمیت کرد. دختران در یک طرف و با سرطان لعنتی می شوند ، روی غول های خود می نشینند و سوراخ هایی را عکس متحرک کیر عوض می کنند ، که در کلمات نبود بلکه در عمل این بود که سعی کنید هر کدام را لعنتی کنید. سپس هر دو به زمین نشستند و با دهان خود طعم خوردند.