تلیسه تصمیم گرفت تا دوست خود را سرگرم کند و تنها با یک کت ، لباس جسد برهنه ، پیاده روی کرد. او تصمیم گرفت روی یک نیمکت در پارک بنشیند و نگاهی بیندازد ، اما دختر ناگهان تصمیم گرفت از او حمایت کند. آنها تصمیم گرفتند که با هم نوازش کنند و به همین ترتیب با هم روی نیمکت صعود کردند. آنها کنار هم خم می شوند و پاهای باریک خود را به طرفین می پاشند. آنها حتی قبول نکردند که در چه نقطه ای شروع به پرتاب کنند. سوراخ های آنها این کار را برای داستان کیرکون آنها انجام داد ، زیرا آنها شروع به تخلیه جریان های داغ در دستور خود کردند ، که بلافاصله زیر نیمکت جاری می شوند. آنها شروع به هل دادن یکدیگر به آرامی کردند ، حباب هایی را رها کردند و با لبخند به ادامه راه در امتداد پارک ادامه دادند.