همسایه اش هنگامی که فهمید که حال خوبی ندارد ، با پزشک در خانه تماس گرفت. پزشک در تماس با خانه اش خیلی دور نبود و تصمیم گرفت بلافاصله آن را ببیند. پیراهن خود را کج کرد ، استتوسکوپ را برداشت و به نفس کشیدن او گوش داد. اما این مختصر دلایل بیماری وی را فاش نکرد ، بنابراین ، با اندازه گیری فشارهای دختر ، وی تصمیم گرفت که به او قرص آرام بخش و قرص های خواب آور بدهد. و وقتی خوابش برد ، به خودش اجازه داد هر کاری را که می خواست با او انجام دهد. او سینه های خود را دراز کرد ، شلوار خود را درآورد و شروع به ورز دادن برف ها با دست های خود ، بسیار هیجان زده از این روند. او از طریق آینه به مقعد خود نگاه کرد ، سپس گربه را معاینه کرد و بلافاصله شروع به لعنتی کرد. او از ترس از بیدار شدن عوضی لکه دار شد و سریع از محل بیدار شدن عوضی چشم گرفت و پس از یک موقعیت جانبی او بلافاصله شروع به لعنتی در عكس كس شهواني دهان خود کرد و سر خود را در دستان خود نگه داشت و بلافاصله آن را به پایان رساند.