فاحشه از من خواست که یک کتاب بیرون عکس های کون وکیر بیاورم و رابطه جنسی داشته باشم

Views: 2395
آن مرد کتاب جالبی پیدا کرد و خوشحال شد که وقتی روی درب او را می کوبید روی مبل می خواند و رفت تا عکس های کون وکیر آن را باز کند. دختری که حوصله اش را داشت ، به ملاقات وی آمد و وقتی به خانه او رفت ، تصمیم گرفت یک چوب چای را دعوت کند. از او خواستم بعداً آن را بخواند و با برداشتن كتاب از او ، بلافاصله شروع به نوازش شلوار بین پاهایش كرد. سپس آنها لب های او را به آرامی بوسیدند ، و آن مرد شروع به کمک به دوست دختر خود کرد. او شلوار خود را باز کرد ، سبزه خروس خود را مکید ، و او ، با عقب برگرداندن ، شلوار خود را از الاغ خود بیرون آورد و بیدمشک را در پشت کاشت. شلوار خود را به طور کامل برداشته و آنها را روی مبل کاشت. وی سپس آن را روی لوله قرار داده و آن را به سوراخ دیگری منتقل كرد ، تصمیم گرفت آن را با مقعد نوازش كند ، پس از آن به سینه او خاتمه داد.