من متوجه داستان کیرکون دوربین و در توالت نشدم

Views: 1396
گاییدن دسته
جاسوس داستان کیرکون
جوجه آنقدر عجله داشت که توالت را متوجه نمی شد. مخصوصاً دوربین مخفی ، که در نزدیکی مخزن ایستاده بود. حتی اگر چهره کسی در آنجا بود ، اما هنوز توجه او را به او جلب نمی کند. او بلافاصله رولهای خود را جمع کرد و با شورت خود شروع به بیرون کشیدن شلوار کرد. اما او ننشسته بود ، اما به سادگی به جلو تکیه داد تا اجازه دهد جریان بیدمشک بین پاهایش پراکنده شود. به آرامی سوراخ خود را فشار دهید و هر سیال جمع داستان کیرکون شده بلافاصله شروع به بیرون کشیدن از آن ، کاملاً نمایانگر نزدیک بودن دوربین است. سپس ناگهان ایستاد. حصیر را محکم گرفت و در را باز کرد.