آن مرد دختر را با یک تلسکوپ به داخل اتاق برد. او می خواست به ستاره ها نگاه کند ، و او می خواست از پشت به الاغ او نگاه کند ، و به محض اینکه عوضی جلوی او خرچنگ شد ، به بیرون رسید و شروع به زدن تخته های خود کرد. بلوند صورتش را به منجمان چرخاند و او را به آرامی روی لب ها بوسید. آنها بعداً فضا و ستارگان را رها کردند و شروع به تقدیر و عشق به یکدیگر کردند. بلوند که روی الاغش نشسته بود ، پسرک را زد و سپس روی زمین دراز کشید و او با سوراخی روی صورت فیلم کیرداخل کون خود نشست. او واژن خود را به لیس زد ، سرطان شد و نفوذ شدید واژن را احساس کرد. عضو شروع به نفوذ نوک سینه به محل ، و حتی بیشتر از این پشت خمیده. از طرف او روی زمین لعنتی است. سپس او در یک پوزه ایستاده و زبانش را خفه کرد و منتظر ماند تا همه او را در دهانش پمپ کند.